مهراد 35 ماهه
سی و پنج ماه گذشت و کمتر از یه ماه دیگه به رزوی میرسیم که من متولد شدم. سومین خرداد جمع سه نفری ما. این روزها برای همه ما روزهایی است تکرار نشدنی. هر روز که با بکاربردن کلمه ای جدید مادر و پدرم رو به وجد میارم. غروب هایی که همراه با مامانم که گاهی برای خرید و تفریح و گاهی هم کلاس بیرون میریم. شب هایی که تمرین خوابیدن مستقل رو داریم و من میپرم پشت پنجره و میگم ببین هوا بهاریه ! و با سوال های بی امان از خوابیدن طفره میرم . روزهایی که به مدد سری برنامه های نوروزی کلاه قرمزی هنوز عید توی خونه ماست و من هر روز باید چند قسمتی رو ببینم و به لطف کلاه قرمزی عزیز ، با دیدن رامبد جوان در برنامه خندوانه به وجد میام...